بیماری فابری یک اختلال نادر ذخیرهسازی لیزوزومی وابسته به کروموزوم X است که به دلیل جهش در ژن GLA ایجاد میشود. این جهش باعث کمبود آنزیم آلفا-گالاکتوزیداز A (α-Gal A) میشود. کمبود این آنزیم منجر به تجمع گلیکوسفنگولیپیدها، بهویژه گلوبوتریاوزیلسرامید (Gb3)، در بافتها و اندامهای مختلف مثل کلیهها، قلب، سیستم عصبی و گوش داخلی میشود. در حالی که علائم سیستمیک بیماری فابری، مانند نارسایی کلیه و مشکلات قلبی، بهخوبی شناخته شدهاند، تأثیر این بیماری بر عملکرد شنوایی در سالهای اخیر توجه بیشتری به خود جلب کرده است. کاهش شنوایی حسعصبی، وزوز گوش و سرگیجه از جمله علائم گوششناختی هستند که بیماران گزارش میدهند و کیفیت زندگی آنها را به شدت تحت تأثیر قرار میدهند. این مقاله یک مرور جامع درباره پاتوفیزیولوژی، تظاهرات بالینی، روشهای تشخیصی و استراتژیهای درمانی مرتبط با درگیری شنوایی در بیماری فابری ارائه میدهد و بر اهمیت تشخیص زودهنگام و مدیریت چندرشتهای تأکید میکند.
Table of Contents
Toggleپاتوفیزیولوژی درگیری شنوایی در بیماری فابری
گوش داخلی، که شامل حلزون گوش، وستیبول و کانالهای نیمدایرهای است، به شدت در برابر اختلالات متابولیکی ناشی از بیماری فابری آسیبپذیر است. تجمع Gb3 در اندوتلیوم عروقی و سلولهای عضلانی صاف گوش داخلی، گردش خون میکروسکوپی را مختل میکند و باعث ایسکمی (کمبود خون) و استرس اکسیداتیو میشود. این فرایندها میتوانند به سلولهای مویی ظریف و نورونهای گانگلیون مارپیچی، که مسئول انتقال سیگنالهای شنوایی هستند، آسیب برسانند. علاوه بر این، رسوبات Gb3 در استریا عروقی—ساختاری حیاتی برای حفظ پتانسیل اندوکوکلئار—تعادل یونی را مختل میکند و به کاهش شنوایی کمک میکند.
مطالعات هیستوپاتولوژیک استخوانهای گیجگاهی در بیماران مبتلا به فابری نشان دادهاند که رسوبات Gb3 در ساختارهای حلزونی و وستیبولار، از جمله اندام کورتی و اندامهای وستیبولار، وجود دارند. این یافتهها نشان میدهند که اختلال عملکرد حلزونی و وستیبولار ممکن است بهطور همزمان وجود داشته باشد، که توضیحدهنده شیوع بالای کاهش شنوایی و اختلالات تعادل در این بیماران است. علاوه بر این، مسیرهای شنوایی محیطی و مرکزی ممکن است به دلیل تجمع Gb3 در عصب شنوایی و ساقه مغز تحت تأثیر قرار گیرند و منجر به نقص در پردازش شنوایی شوند.
تظاهرات بالینی
علائم شنوایی در بیماری فابری متنوع هستند و شدت متفاوتی دارند. کاهش شنوایی حسعصبی (SNHL) شایعترین علامت گوششناختی است که اغلب بهصورت دوطرفه، پیشرونده و در فرکانسهای بالا ظاهر میشود. مطالعات نشان میدهند که تا ۸۰٪ از بیماران مبتلا به فابری درجاتی از کاهش شنوایی را تجربه میکنند، و مردان به دلیل ماهیت وابسته به کروموزوم X بیماری معمولاً علائم شدیدتری دارند. وزوز گوش، که بهصورت احساس زنگ زدن یا وزوز در گوش توصیف میشود، یکی دیگر از شکایات شایع است و حدود ۴۰٪ از بیماران را تحت تأثیر قرار میدهد. علائم وستیبولار، مانند سرگیجه و عدم تعادل، کمتر شایع هستند اما میتوانند عملکرد روزانه را به شدت مختل کنند.
شروع علائم شنوایی معمولاً در اوایل بزرگسالی رخ میدهد، اگرچه مواردی در کودکان نیز گزارش شده است. نکته قابل توجه این است که کاهش شنوایی در بیماری فابری ممکن است پیش از سایر علائم سیستمیک ظاهر شود و بهعنوان یک سرنخ تشخیصی زودهنگام عمل کند. بیماران ممکن است کاهش شنوایی نوسانی را گزارش کنند که گاهی با بیماریهای دیگر مانند بیماری منییر اشتباه گرفته میشود. تنوع در تظاهرات بالینی بر اهمیت ارزیابیهای منظم شنواییسنجی در مدیریت بیماری فابری تأکید میکند.
روشهای تشخیصی
تشخیص درگیری شنوایی در بیماری فابری نیازمند ترکیبی از ارزیابی بالینی، تستهای شنواییسنجی و مطالعات تصویربرداری است. ادیومتری تون خالص پایه اصلی ارزیابی شنواییسنجی است که کاهش شنوایی حسعصبی در فرکانسهای بالا را در بیماران مبتلا نشان میدهد. ادیومتری گفتاری ممکن است کاهش آستانه تشخیص گفتار، بهویژه در محیطهای پر سر و صدا، را نشان دهد که منعکسکننده نقص در پردازش شنوایی مرکزی است. تستهای انتشارات اوتوآکوستیک (OAEs) و پاسخ شنوایی ساقه مغز (ABR) میتوانند کاهش شنوایی حلزونی را از نوع عصبی تمایز دهند و به تشخیص دقیق کمک کنند.
روشهای تصویربرداری، مانند تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) و توموگرافی کامپیوتری (CT)، برای ارزیابی ناهنجاریهای ساختاری در گوش داخلی و مسیرهای شنوایی ارزشمند هستند. MRI ممکن است ضایعات ماده سفید یا تغییرات میکروواسکولار در ساقه مغز را نشان دهد که در بیماری فابری شایع هستند و ممکن است به اختلال شنوایی کمک کنند. علاوه بر این، اندازهگیری فعالیت α-Gal A در پلاسما یا لکوسیتها و توالییابی ژن GLA تشخیص بیماری فابری را در بیمارانی با کاهش شنوایی غیرقابل توضیح تأیید میکند.
استراتژیهای درمانی
مدیریت درگیری شنوایی در بیماری فابری شامل رویکردهای خاص بیماری و علامتی است. درمان جایگزینی آنزیمی (ERT) با استفاده از α-Gal A نوترکیب (آگالسیداز آلفا یا بتا) درمان استاندارد برای بیماری فابری است. ERT تجمع Gb3 در گوش داخلی را کاهش میدهد و میتواند پیشرفت کاهش شنوایی را تثبیت کند یا کند نماید. آزمایشهای بالینی نشان دادهاند که ERT میتواند آستانههای شنوایی را در برخی بیماران بهبود بخشد، بهویژه اگر در مراحل اولیه بیماری شروع شود. با این حال، اثربخشی ERT در معکوس کردن کاهش شنوایی پیشرفته محدود است و بر نیاز به مداخله زودهنگام تأکید میکند.
شاپرونهای دارویی، مانند میگالاستات، برای بیمارانی با جهشهای قابلدرمان GLA گزینهای جایگزین هستند. این مولکولهای کوچک آنزیم جهشیافته α-Gal A را تثبیت میکنند، فعالیت آن را افزایش میدهند و سطوح Gb3 را کاهش میدهند. اگرچه دادهها درباره تأثیر آنها بر عملکرد شنوایی محدود است، مطالعات اولیه نشاندهنده مزایای بالقوه در حفظ عملکرد حلزونی هستند.
مدیریت علامتی علائم شنوایی شامل استفاده از سمعک برای کاهش شنوایی حسعصبی و توانبخشی وستیبولار برای اختلالات تعادل است. استراتژیهای مدیریت وزوز گوش، مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT) و درمان صوتی، میتوانند بار روانی وزوز مزمن را کاهش دهند. در موارد شدید، کاشت حلزون ممکن است برای بیماران با کاهش شنوایی عمیق در نظر گرفته شود، اگرچه اثربخشی آن در بیماری فابری نیازمند تحقیقات بیشتری است.
چالشها و جهتگیریهای آینده
با وجود پیشرفتها در درک درگیری شنوایی در بیماری فابری، چالشهای متعددی باقی مانده است. نفوذپذیری متغیر علائم شنوایی تشخیص زودهنگام را پیچیده میکند، زیرا برخی بیماران ممکن است تا مراحل بعدی بدون علامت باقی بمانند. علاوه بر این، اثربخشی بلندمدت ERT و شاپرونهای دارویی در پیشگیری یا معکوس کردن کاهش شنوایی بهطور کامل مشخص نشده است و نیاز به مطالعات طولی دارد. توسعه ژندرمانیهای هدفمند برای ژن GLA نویدبخش رفع علت اصلی بیماری فابری است و ممکن است درمانی برای علائم سیستمیک و شنوایی ارائه دهد.
تحقیقات آینده باید بر روشن کردن مکانیسمهای مولکولی زیربنای اختلال شنوایی در بیماری فابری، از جمله نقش التهاب و استرس اکسیداتیو، تمرکز کنند. بیومارکرهای درگیری زودهنگام شنوایی، مانند متابولیتهای خاص Gb3 یا الگوهای شنواییسنجی، میتوانند مداخله بهموقع را تسهیل کنند. علاوه بر این، ادغام ارزیابیهای شنواییسنجی در پروتکلهای غربالگری معمول بیماری فابری تشخیص کاهش شنوایی تحتبالینی را بهبود میبخشد و نتایج بیماران را ارتقا میدهد.
نتیجهگیری
بیماری فابری بهطور قابلتوجهی بر عملکرد شنوایی تأثیر میگذارد و کاهش شنوایی حسعصبی، وزوز گوش و اختلال وستیبولار از تظاهرات شایع آن هستند. تجمع Gb3 در گوش داخلی و مسیرهای شنوایی زیربنای این علائم است و نیاز به رویکرد چندرشتهای برای تشخیص و مدیریت دارد. تستهای شنواییسنجی، تصویربرداری و تأیید ژنتیکی برای تشخیص دقیق ضروری هستند، در حالی که ERT و درمانهای علامتی مزایای درمانی ارائه میدهند. با پیشرفت تحقیقات، درمانهای نوین و استراتژیهای تشخیص زودهنگام احتمالاً کیفیت زندگی بیماران مبتلا به فابری با درگیری شنوایی را بهبود خواهند داد. پایش منظم شنواییسنجی و افزایش آگاهی در میان پزشکان برای رسیدگی به این جنبه اغلب نادیده گرفتهشده بیماری حیاتی است.